top of page

سکولاریسم و سکولاریزاسیون


سکولاریسم و ​​سکولاریزاسیون چیست؟


اگرچه سکولاریسم و ​​سکولاریزاسیون ارتباط نزدیکی با یکدیگر دارند، اما تفاوتهای واقعی بین این دو وجود دارد، زیرا لزوماً پاسخ یکسانی به سؤال نقش دین در جامعه ارائه نمیدهند. سکولاریسم یک نظام یا ایدئولوژی است که بر این اصل مبتنی میباشد که باید حوزه ای از دانش، ارزش ها و عمل وجود داشته باشد که مستقل از مرجعیت دینی باشد، اما لزوماً دین را از هیچ نقشی در امور سیاسی و اجتماعی محروم نمیکند. اما سکولاریزاسیون فرآیندی است که منجر به طرد کامل دین از امور سیاسی، اقتصادی و اجتماعی می شود.


به بیان ساده، سکولاریزاسیون این است که دین و فقه قدرت خود را در برابر دولت، جامعه و مردم از دست بدهند.


سکولاریزاسیون چیزی است که منجر به جدایی بین دین و مسائلی که مربوط به فقه است، و آنچه متعلق به این جهان، این زندگی و زمانه ای است که در آن زندگی می کنیم، می شود.



فرآیند سکولاریزاسیون


در طی فرآیند سکولاریزاسیون، نهادهای سراسر جامعه - اقتصادی، سیاسی و اجتماعی - از کنترل دین خارج می شوند. این کنترل اعمال شده توسط مذهب ممکن است مستقیم باشد، و مقامات مذهبی نیز بر عملکرد این مؤسسات اقتدار داشته باشند. برای مثال، سیستم قضایی جمهوری اسلامی که فقها به طور مستقیم در آن نقش دارند. در مواقع دیگر، کنترل ممکن است غیرمستقیم باشد، که با اصول دینی که اساس نحوه اداره امور را تشکیل می دهد، کنترل اعمال شود. مانند زمانی که از دین برای تعریف شهروندی استفاده می شود.



سکولاریزاسیون به روشهای مختلف صورت می گیرد:


سکولاریزاسیون دولت


دین و متولیان آن، قدرت و نفوذ خود را در دولت و نهادهای دولتی از دست می دهند.

در گذشته این پادشاه بود که مشروعیت خود را از مراجع مذهبی می گرفت. او به لطف خدا پادشاه بود.

بر خلاف آن، در یک دموکراسی مدرن، قدرت دولت از طریق انتخابات از طرف مردم داده می شود، جایی که مردم انتخاب می کنند که چه کسی باید قدرت سیاسی داشته باشد.


این آرمان سکولار دموکراسی است که در دنیای مدرن، پیروز شده است



سکولاریزاسیون آموزش


در ایران، مدرسه در گذشته به عنوان مکتب خانه، تحت نفوذ مستقیم مذهب بوده است. در دوره انقلاب مشروطه و پس از آن در دوره پهلوی نفوذ مذهب در مدرسه کمرنگ شد. ولی با وقوع انقلاب اسلامی و شروع دوره جمهوری اسلامی، به دلیل مذهبی شدن تمام ارکان سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی، شاهد نفوذ روز افزون مذهب در مدارس بوده ایم. مدرسه به عنوان یکی از اصلی ترین ارکان آموزش، باید به طور کامل از رویکرد مذهب گرایانه فاصله بگیرد تا به یک سیستم آموزش عمومی سکولار شده، توسعه پیدا کند.



سکولاریزاسیون مردم


توسعه سکولاریزاسیون توسعه ای است که، در آن افراد کمتری معتقد هستند و معتقدان در کمترین حد سازماندهی برای سکولاریزاسیون قرار دارند. یعنی در آن افراد کمتری به خدا باور دارند و این افراد برای سکولاریزاسیون سازماندهی میشوند. ما میتوانیم این را خصوصی‌ سازی و فردی کردن باور و درک فرد از مسائل بزرگ زندگی بنامیم.



اعتراضات مذهبی به سکولاریزاسیون


گرچه ممکن است روند سکولاریزاسیون به آرامی و مسالمت آمیز پیش برود، اما در واقعیت اغلب اینطور نبوده است. تاریخ نشان داده است که مقامهای کلیسایی که دارای قدرت بوده اند، به آسانی آن قدرت را به دولت های محلی واگذار نکرده اند، به ویژه زمانی که این مقامهای مذهبی ارتباط نزدیکی با نیروهای سیاسی محافظه کار داشته باشند. در نتیجه، سکولاریزاسیون اغلب با انقلاب های سیاسی همراه بوده است. کلیسا و دولت در فرانسه پس از یک انقلاب خشونت آمیز از هم جدا شدند. در آمریکا، جدایی به آرامی پیش رفت، اما تنها پس از انقلاب و ایجاد یک دولت جدید به نتیجه رسید.

البته سکولاریسم در مقصود خود همیشه چندان بی طرف نبوده است. سکولاریسم در هیچ نقطه ای لزوماً ضد دین نیست، اما غالباً خود، روند سکولاریزاسیون را ترویج و تشویق می کند. یک فرد حداقل به این دلیل سکولار می شود که، به نیاز به حوزه سکولار در کنار حوزه دینی اعتقاد دارد، اما به احتمال زیاد به برتری حوزه سکولار نیز حداقل در مورد مسائل اجتماعی معتقد است.

بنابراین، تفاوت بین سکولاریسم و سکولاریزاسیون در این است که سکولاریسم بیشتر یک موضع فلسفی در مورد این است که چه چیزهایی باید باشند، در حالی که سکولاریزاسیون تلاش برای اجرای آن فلسفه است، حتی گاهی اوقات با زور. موسسات مذهبی ممکن است به ابراز عقاید خود در مورد مسائل عمومی ادامه دهند، اما اقتدار و قدرت واقعی آنها به طور کامل به حوزه خصوصی محدود می شود.



چرا سکولاریزاسیون برای ما مهم است؟


یک دولت سکولار بهترین نقطه شروع برای یک دولت دموکراتیک است که توسط حاکمیت قانون اداره می شود و با شهروندان خود به طور مساوی رفتار می کند.


بنابراین، ما می خواهیم یک جدایی واقعی بین دولت و مذهب را ​​داشته باشیم.

جوامع مذهبی می توانند معاشرت ارزشمندی را به اعضای خود ارائه دهند، اما ما همچنین می دانیم که دین می تواند اعمال قدرت و ظلم را در خود جای دهد. بنابراین ما از توسعه ای که در آن فرد، خود می تواند موضع بگیرد، ارزیابی کند و انتخاب های فلسفی داشته باشد، حمایت می کنیم.

در عین حال، ما نگران این هستیم که جامعه گسترده‌تر باید بر مبنای تنوعی که در میان ما وجود دارد، ساخته شود.


جامعه ‌ای متنوع که در آن میتوانیم با شرایط مساوی مشارکت کنیم، صرف نظر از اینکه به چه چیزی اعتقاد داریم و یا به آن اعتقاد نداریم.

مقاله آینده

No posts published in this language yet
Once posts are published, you’ll see them here.
bottom of page